من، از این ادراک لبریزم...
نوشته ام که بخوانی،
و بدانی
که عشق،
یعنی تو...
۲۶ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۹
من، از این ادراک لبریزم...
نوشته ام که بخوانی،
و بدانی
که عشق،
یعنی تو...
میدانی!
گاهی حرف نمی زنم اما!
سر می زنم به سقف آسمان تنهایی،
وقتی تو نیستی!
دلم تُنگ بلور...
شکسته بی ماهی...
در این شب ها،
بی تو...
غرق در سیاهی...