تپشِ قلب،
تنها بهانه است...
جای خالیِ تو...
با اکسیژن پُر نمی شود؛
نَفَسِ من...
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۳۱
تپشِ قلب،
تنها بهانه است...
جای خالیِ تو...
با اکسیژن پُر نمی شود؛
نَفَسِ من...
لبریزم از نوشتنِ تو!
قلم را بگیر،
دستم،
نه...
این بار،
قلبم می لرزد...
تا بودن تو را،
احساس می کنم...
هستن،
در من، جان می گیرد...
هستیِ ام،
از هستِ توست...
بمان...
خران وقتی غزل سرود،
برگ ها فروریخت،
بی تو، من خزانم
و اشک هایم برگ...