زندگی تُو!
تُو، تمامِ زندگی...
ای تمام بودنِ من،
بی تو،
تنها
بیهودگی...
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۵۵
روزی هم نوبت من می شود...
که برای تو بگویم...
نه بنویسم و هی تو بخوانی...
عاشقانه ها را با قلم،
در تقویم ها به رنگ سرخ می نگارند...
در تقویم نه...
اما در دلم،
جایی بزرگ و سرخ برای تو، نگه داشته ام!
در این تاریکی ها
راهِ روشن را، هویدا کن!...
بی تو،
تا ابد در من،
زمزمه ی تردید جاریست...
برای با تو بودن،
باید افسون آموخت...
چشم های من اما،
شیوه ی افسونگری نمی دانند...