سراسر نشیب است و فراز...
این پایین که منم!
آن بالا که تویی...
از این مسافتی که من می بینم
هیچوقت نمی رسم به تو...
۱۵ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۰۳
سراسر نشیب است و فراز...
این پایین که منم!
آن بالا که تویی...
از این مسافتی که من می بینم
هیچوقت نمی رسم به تو...
مکتوب می نویسم و تعهد میدهم...
در انتها، امضا هم میکنم؛
تا ایمان بیاوری،
پای وعده ام می مانم...
تو اما؛ فقط بیا...
در وعدگاه دل،
وعده عوض نمی شود!
ایمان بیاور
تو را دوست دارم...
ای عشق!
باور کن، فرقی نمی کند...
چه باشی و
چه باشم...
تو باشی و
من نباشم...
من، فقط تو را دوست دارم...
باور کن،
اگر تو باشی
خطا نمی کنند دست هایم،
و اشک نمی ریزد،
از چشم هایت...
حتی اگر برای تمام دنیا،
تو، فقط یک نفر باشی...
در چشم من،
تمام دنیا تویی...